لطیفه های بامزه دم دستی ۱۲
لطیفه های بامزه دم دستی ۱۲
لطیفه های بامزه دم دستی ۱۲
سوار یه تاکسی شدم به مقصد که رسیدم گفتم آقا ممنون من کنار اون وانت پیاده میشم یهو وانتی حرکت کرد…
الان از اتوبان زنجان براتون پیام میزارم
میریم ب سمت اردبیل فقط خداکنه واسه نماز نگهداره???
ﺩﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻔﻮﻥ ﺩﺍﺭﻥ ﻣﻨﻮ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﮐﻨﻦ
ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺎﺍﯾﻔﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻭﺻﻞ ﺑﺸﻢ ﻧﻤﯿﺸﻪ
!!!!!!!!.????
????
ﺩﮐﻤﺸﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﺑﺎﺯ میشه…?????
یه بار هم میخواستم با اکیپ بچه هایی که میرن کوه آشغال جمع میکنن برم
.
بابام گفت از اتاق خودت شروع کن
دوستاتم بگو بیان????
در پرتقال به کسی که به وطنش خیانت می کنه میگن پرتقال فروش
.
وظیفه سرویس اطلاعاتی هم اینه که پیدا کند پرتقال فروش را????
فقط مادر های ایرانی هستن که نظرتون رو میپرسن…
و تو دلشون میگن به من چه
و هرچی دوست دارن میپزن????