جهنم اختلافات و بهشت تفاهم
از محل کارم که برگشتم بلند بر اهل خانه سلام کردم. عبا و عمامه و قبا را آویزون کردم و دست و صورتم را شستم و رفتم تو آشپزخونه تا کمک همسرم بدهم.
ظرف ها را شستم و بعد مشغول خرد کردن پیازها شدم
خانمم گفت: چیه پیازها چشمهایت را اذیت میکنه؟
گفتم: نه بر مظلومیت خودم گریه میکنم. اما از شوخی گذشته بعید می دونم خانمی توصیه های اسلام درباره حمایت شوهران از همسرشان را بخواند «عاشق» اسلام نشود. اون وقت برخی افراد بیدین به همسرانشان ظلم میکنند و آنهایی که نسبت به دستورات اسلامی جاهل هستند مشکلات را از دین میدانند نه این افراد یا دیندران. در همین بیخبریهاست که زنانی میگویند: چرا ارث زن نصف مرد است و زن نمیتواند قاضی شود؟
و مردانی هم متقابلا میگویند اصلا مگر زن کی هست؟ چرا من باید مهریه بدهم چرا آنان نباید مهریه بدهند؟ چرا نفقه بر عهده زن و مرد نباشد؟ چرا زنان نباید بروند سربازی و…؟ خب افرادی که دستشان را از دست خدای خالق بیرون بکشند در همین دنیا در جهنم اختلافات میسوزند. خوشا به حال «مسلمانان واقعی» که سیره ائمه و نائبان امام زمان، مراجع تقلید، را الگو قرار داده اند و دربن بست ها از آنها کسب تکلیف میکنند: آرامش گوارایشان![۱]
پی نوشت :
۱. ماهنامه خانه خوبان، محمدحسین قدیری، شماره ۸۱، ۱۳۹۳