آیا آیه و روایتی درباره ضرورت ولایت فقیه وجود دارد؟

210 views

آیا آیه و روایتی درباره ضرورت ولایت فقیه وجود دارد؟

آیا آیه و روایتی درباره ضرورت ولایت فقیه وجود دارد؟

ولایت فقیه به معنای این است که در زمان غیبت امام مهدی(عج الله) فقیهان و اسلام شناسان با داشتن یک سری شرایط و ویژگی ها و لیاقت ها امور سیاسی …
آیه و روایتی درباره ضرورت ولایت فقیه وجود دارد؟

پرسش:
آیه و روایتی درباره ضرورت ولایت فقیه وجود دارد؟

پاسخ:
پرسشگر محترم سوال شما را بعد از ذکر یک مقدمه کوتاه در دو قسمت پاسخ می دهیم:
ولایت فقیه به معنای این است که در زمان غیبت امام مهدی(عج الله) فقیهان و اسلام شناسان با داشتن یک سری شرایط و ویژگی ها و لیاقت ها امور سیاسی و رهبری امت مسلمان را برعهده بگیرند. ولایت به معنای حکومت و تصدّی امر و سرپرستی و صاحب اختیاری کاری است.(۱) حکومت اسلام، حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خدا است و قانون، فرمان و حکم خدا است. قانون اسلام یا فرمان خدا، بر همه افراد و بر دولت اسلامی، حکومت تامّ دارد و همه افراد از رسول اکرم (ص)گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد، تا ابد تابع قانون هستند.(۲)
امام خمینی می فرماید: حکومت اسلامی نه استبدادی است و نه مطلقه، بلکه مشروطه است. البته نه مشروطه به معنای متعارف فعلی آن که تصویب قوانین، تابع آرای اشخاص و اکثریت باشد. مشروطه از این جهت که حکومت کنندگان در اجرا و اداره، مقید به یک مجموعه شرط هستند که در قرآن کریم و سنت رسول اکرم معیّن گشته است. مجموعه شرط، همان احکام و قوانین اسلام است که باید رعایت و اجرا شود. لذا آن چه که برای اثبات این نظریه گرفته­اند، بیانگر ضرورت آن می باشد. در این راستا به بیان نظریه و دلیل ولایت فقیه از منظر قرآن وروایت می پردازیم
اول : اثبات ولایت فقیه از آیات  قرآن:
قرآن منبع اصلی معارف و احکام اسلام است و پیامبر مفسر، مبین و معلم قرآن است (۳). تفصیل جزئیات احکام و معارف را در سخنان و رفتار ایشان (سیره)باید یافت. این منصب بیان و تفسیر و تعلیم به امر خدا بعد از ایشان به خلفای ایشان واگذار شده است.
عقل نور خدایی و پیامبر باطنی است (۴). دریافت های عقل در زمینه معارف و حسن و قبح معتبر و مورد تایید خداست.
بنا بر این با توجه به این توضیحات ، منبع احکام و معارف اسلام، قرآن، سنت و عقل است. نباید انتظار داشت همه احکام و معارف و جزئیات آن ها را در قرآن یافت.
لزوم حکومت از نگاه عقل بدیهی است. قرآن شرایط حاکم را بیان کرده از جمله:
شرط اول : اسلام و ایمان.
لایتخذ المومنون الکافرین اولیاء  من دون المومنین و من یفعل ذالک فلیس من الله فی شی ؛(۵) مومنان نباید کافران را به جای مومنان  ولی و سرپرست خود بگیرند. هر کس چنین کند، از لطف و ولایت خدا بی بهره است .
شرط دوم : عدالت.
ولاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار؛(۶) به ستم پیشگان گرایش نیابید که آتش دوزخ به شما خواهد رسید.
رکون در روایات به دوستی و اطاعت تفسیر شده است.
قال انی جاعلک للناس اماما”قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین‌؛(۷) خدا فرمود :  تو را پیشوای مردم گماردم گفت: و از فرزندان من ؟ فرمود: عهد من به ستمکاران نمی رسد.
شرط سوم: فقاهت.
حاکم اسلامی باید عالم به احکام و معارف و اهداف اسلام باشد. تا بتواند آن ها را اجرا کند و اهداف را محقق سازد. در زمان پیامبر ( ص ) و امام معصوم (ع ) این علم از سوی خداوند به آنان داده شده است. در زمان غیبت امام معصوم ( ع ) داناترین مردم به احکام و معارف و اهداف قرآن باید متصدی این مقام باشد.
قرآن درباره شرط علم می فرماید:
افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لایهدی الا ان یهدی فمالکم کیف تحکمون ؛ (۸)
آیا کسی که به راه حق هدایت می کند ، سزاوارتر است . از او پیروی شود یا کسی که راه نمی یابد ، مگر آن که راه برده شود ، شما را چه می شود؟ چگونه داوری می کنید؟
فقیه کسی است که با تخصصی که سال ها در تحصیل آن کوشش کرده، می تواند احکام و معارف و اهداف اسلام را از قرآن و سنت و عقل و اجماع به دست آورد. غیر فقیه کسی است که این تخصص را ندارد. باید  اسلام را از فقیه و اسلام شناس بیاموزد.
فقیه و اسلام شناس عادل و توانمند شبیه ترین فرد به معصوم است. در نبود معصوم به حکم شرع و عقل باید منصب زعامت سیاسی جامعه را به کسی سپرد که صلاحیت بیش تری دارد. فقیه عادل و توانمند صلاحیت دارترین فرد است.
قرآن می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‏ أَهْلِها؛ (۹) خدا امر می کند امانت ها را به اهل و صاحبان صلاحیت بدهید.
کسی که می خواهد در راس حکومت در جامعه اسلامی باشد، باید هم دین جامعه را به خوبی بشناسد؛ هم عدالت در اجرا داشته باشد؛ هم توان اداره جامعه و تدبیر امور را داشته باشد. اگر واجدین این شرایط متعدد هستند ، به حکم عقل و شرع باید صلاحیت دارترین فرد برای تصدی این مسئولیت شناخته شود.
اما دوم : روایات در قرآن:
تعداد روایاتی که برای اثبات ولایت فقیه، مورد استدلال قرار گرفته اند و مباحث مربوط به آن ها، به اندازه ای است که نیازمند تدوین کتاب و یا مقاله ای گسترده است(۱۰). در این مجال، امکان پرداختن به این مبحث وسیع وجود ندارد. تنها برای آشنایی کلّی با برخی، نخست تعدادی را به صورت مختصر نقل می کنیم:
۱٫ در روایت معتبری، سکونی از امام صادق(ع)و ایشان از پیامبر اکرم (ص)روایت می کنند:
الفُقَهاءُ اُمناءُ الرُّسُلِ مالَم یَدْخُلُوا فی الدُّنْیا;(۱۱) فقیهان تا زمانی که دنیا زده نشده اند، امین و مورد اعتماد پیامبران هستند.
۲٫ شیخ کلینی، از امام هفتم(علیه السلام)نقل کرده است که در قسمتی از سخنان خود در باره  منزلت دانشمندان دینی فرمود:
الفُقَهاءُ حُصُونُ الاِسلامِ کَحِصْنِ سُورِ المَدینَهِ لَها;(۱۲) فقیهان دژهای مستحکم اسلام هستند، همچون دژهای شهر که حفاظت از آن را بر عهده دارند.
۳٫ شیخ صدوق، توقیع شریفی(۱۳) را از امام زمان نقل می کند; در آن توقیع، حضرت نگاشته اند:و اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فیها اِلی رُواهِ اَحادیثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِم؛(۱۴) امّا حوادث جدیدی که اتفاق می افتد، درباره آن ها به راویان حدیث (علماء) ما رجوع کنید; زیرا آن ها حجّت من بر شمایند و من حجت خدا بر آن ها هستیم.
۴ در مقبوله عمر بن حنظله، نقل است:از امام ششم پرسیدم: در صورتی که دو تن از دوستان و یاران شما در مسئله ای مثل ارث یا دِیْن، اختلاف داشتند، آیا می توانند برای داوری به حاکم و قاضی دستگاه خلافت رجوع کنند؟  فرمود:نزاع را نزد طاغوت مطرح کرده اند. هر آنچه که به نفع آنان حکم کند، هرچند حق مسلّم شان باشد، حرام است; زیرا حقّ خود را با حکم طاغوت ستانده اند، درحالی که، خداوند در قرآن کریم، فرمان داده است که به طاغوت کفر ورزند. پرسیدم: پس چه کنند؟ فرمود:یُنْظُرانِ اِلی مَنْ کانَ مِنْکُمْ، قَد رَوی حَدیثِنا وَ نَظَرَ فی حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَفَ اَحْکامَنا فَلْیَرضُوا بِهِ حَکَماً فَاِنّی قَد جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حاکِماً، فَاِذا حَکَمَ بِحُکْمِنا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ، فَاِنَّما بِحُکْمِ اللّهِ اسْتَخَّفَ وَ عَلَیْنا رَدَّ وَ الرّادُّ عَلَیْنا اَلرّادُّ عَلَی اللّهِ فَهُوَ عَلی حَدِّ الشِّرْکِ بِاللّهِ؛(۱۵) از میان خود کسی را پیدا کنند که راوی حدیث ماست. در حلال و حرام، صاحب نظر است، حکم خود را به او واگذار کنند، تا میان ایشان داوری نماید؛ چرا که من، چنین شخصی را بر شما حاکم قرار داده ام . هرگاه او به حکم ما داوری نمود و حکم او پذیرفته نشد، یقیناً حکم خداوند را کوچک شمرده و ما را انکار کرده اند. کسی که ما را انکار کند و نپذیرد ،خدا را انکار کرده ، و این در حدّ شرکِ به خداست.

پی نوشت:
۱٫ امام خمینی، ولایت فقیه، ص ۴۰٫
۲٫ همان، ص ۳۴٫
۳٫ نحل (۱۶) آیه ۴۴٫
۴٫ کافی، ج۱، ص ۲۵٫
۵٫ آل عمران (۳) آیه ۲۸٫
۶٫ هود (۱۱) آیه ۱۲۴٫
۷٫ بقره (۲) آیه ۳۵٫
۸٫ یونس (۱۰) آیه ۳۵٫
۹٫ نساء (۴) آیه ۵۸٫
۱۰٫ محقّق نراقی، عوائد الایّام، چاپ اول، ۱۴۱۷ – ۱۳۷۵ م، مرکز نشر وابسته به مکتب الإعلام الإسلامی، ص ۵۳۲٫
۱۱٫ شیخ کلینی،کافی، تحقیق: علی أکبر غفاری، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ ش، دار الکتب الإسلامیه – تهران، ج ۱، ص ۱۴۷٫
۱۲٫ شیخ کلینی، کافی، تحقیق: علی أکبر غفاری، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ ش، دار الکتب الإسلامیه – تهران ، ج ۱، ص۳۸  .
۱۳٫ اصطلاح توقیع، مخصوص نامه ها و پاسخ هایی است که امام زمان (عج) در اوایل غیبت برای نوّاب و یاران نزدیک خود می فرستاد.
۱۴٫ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ،محرم الحرام ۱۴۰۵ – ۱۳۶۳ ش، مؤسسه نشر إسلامی وابسته به جماعه مدرسین قم ، ص ۴۸۵٫
۱۵٫ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه موسسه آل البیت قم،سال ۱۴۰۹ق ج ۱، ص ۳۴٫

منبع :امام زمان علیه السلام در قرآن

https://samenalhojajtkd.ir/?p=1711