داستان امتحان تاریخ …!؟
داستان امتحان تاریخ …!؟
داستان امتحان تاریخ …!؟
روزی امتحان جامعه شناسی ملل بود. و قرار بود که ۱۰ سئوال از تاریخ کشورها پرسیده شود.
استاد فقط ۱ سئوال داد و رفت:
مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است؟
تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود اما براستی کسی نمیدانست.
همه دانشجوها ۲ ساعت نوشتند از صفات برجسته این مادر؛ از شمشیرزنیش، از آشپزی برای سربازان، از برپا کردن خیمه ها در جنگ، از عبادتهایش و …
استاد بعد ۲ ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رفت.
۱۴ تیر ۱۳۵۴ برای جواب آزمون امتحان تاریخ ملل در تابلو مقابل اسامی همه با خط درشت نوشته شده بود مردود!
دانشجویان برای اعتراض نزد استاد رفتند. استاد آمد گفت کسی اعتراض دارد؟
همه گفتند آری!
گفت خوب پاسخ صحیح را چرا ننوشتید؟!
دانشجویان پرسیدند پاسخ صحیح چه بود استاد؟
گفت: در هیچ کتاب تاریخی نامی از مادر یعقوب لیث صفار برده نشده، پاسخ صحیح “نمیدانم” بود. همه ۵ صفحه نوشته بودید اما کسی شهامت نداشت بنویسد “نمیدانم”!
ملتی که همه چیز میداند ناآگاه است. بروید با کلمه زیبای نمیدانم آشنا شوید، زیرا فردا روز گرفتار نادانی خود خواهید شد…
