اندر عجائب و حکایات آخر الزمان
اندر عجائب و حکایات آخر الزمان
اندر عجائب و حکایات آخر الزمان
لطفا مراجعه شود به ترجمه یا تفسیر آیه ۳۰ سوره نور (قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ … )
ترجمه :
۳۰- به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و فروج خود را حفظ کنند، این براى آنها پاکیزهتر است، خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است.
به هیچ وجه این شعرو از دست ندید!! ????
رفته بودم سرِ کوچه دو عدد نان بخرم
و کمی جنس بفرمودهی مامان بخرم
از قضا چشم من افتاد به یک دوشیزه
***بوووووق***
بس که ابروی “تتو” با مژهاش سِت شده بود
مانده بودم چه از آن سرو خرامان بخرم
که به خود آمده، دیدم به سرش شالی نیست!
به کجا میروم اینگونه شتابان! بخرم!
نکند دوره چهل سال عقب برگشته؟
یا که من آمدم از عهد رضاخان بخرم!
باتعجّب و کمی دلهره گفتم؛ بانو!
بهرتان روسری اندازهی “روبان”! بخرم؟
گفت با لحن زنانه “برو گم شو عوضی”!
پسر “مش صفرم”! آمدهام نان بخرم!! ?
این شعر فقط جهت اعتراض به وضع موجود فرهنگی در بعضی شهرهای کره ی مریخ بوده 😮 و به شهرهای ما مربوط نمیشه نگران نباشید( چون بقولی : جوانان ما خوبن 😉 ، جوانان ما پاکند(البته بعضیاشون از نظر مغزی 😛 )،جوانان ما …) میدونم در شان سایت ما نیست از امام عصر(عج) عذرخواهی میکنم اما بعضی حقایق تلخ را باید گفت شاید بجایی برسد فریادم!