صلح امام حسن (ع) با معاویه ۳

267 views

صلح امام حسن (ع) با معاویه ۳  

حضرت بعد از خیانت فرماندهان به محلّى به نام «دیر عبدالرحمن » کوچ کرد. همه سپاه سه روز در آن جا اقامت کردند تا این که چهل هزار سواره و پیاده جمع شدند. در این جا حضرت دوازده هزار نفر را به فرماندهى عبیداله بن عباس به جنگ با معاویه فرستاد و فرمود امیر لشکر عبیداله بن عباس است. اگر حادثه اى برایش پیش آید, قیس بن سعد امیر باشد و چنان چه براى قیس هم عارضه اى پیش آید, پسرش سعید بن قیس امیر باشد. عبیدالله بن عباس بر اثر تطمیع معاویه به او پیوست.
لشکر حرکت کرد و امام به شهر ساباط رفت تا مردم را به جنگ با معاویه تهییج کند. به منبر رفت و حقایق را بیان کرد و در ضمن سخن فرمود: تفرقه و تشتت را کنار بگذارید. گوش به فرمان باشید. آن چه من صلاح شما را در آن مى بینم, نیکوتر است از آن چه شما صلاح خود را در آن مى دانید.
بعد از اتمام سخنرانى, عده اى از منافقان که جزء خوارج بودند, از جا بلند شدند و فریاد زدند: به خدا قسم ! این مردکافر شده است . گروهى علیه آن بزرگوار شورش کردند و به خیمه ی آن حضرت ریختند و هر چه بود, غارت کردند,حتّى سجادهء حضرت را از زیر پایش کشیدند و بردند. امام وقتى جریان را چنین مى بیند, همراه جمعى از اصحاب باوفاى خود به طرف شهر مدائن حرکت مى کند. وقتى خواست از ساباط حرکت نماید, در تاریکى ملعونى به نام «جرّاح بن سنان» خود را به حضرت رساند و گفت: اى حسن ! کافر شدى, چنان که پدرت کافر شد! با خنجر به ران مبارک حضرت زد و او را مجروح ساخت.
ادامه دارد …

https://samenalhojajtkd.ir/?p=604